نقش و اهميت سازمان هاي فرهنگي
 
« فرهنگستان »
این وبلاگ در راستای تحقیق و پژوهش پیرامون فرهنگ این مرزو بوم فعالیت می کند
 
 

 باسمه تعالی

مقدمه:
درموردسیاست خارجی برخی اعتقاد دارندکه سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است که درسیاست داخلی منافع ملی مصالح ملی ودرجامعه اسلامی مصالح امت اسلامی موردتوجه قرارمیگردتامین منافع ملی بخش آن مربوط به سیاست خارجی وبخشی آن مربوط سیاست داخلی است به صورت کلی درموردسیاست داخلی وخارجی دودیدگاه مطرح می باشد .

سازمانهای بین المللی:

سازمانهای بین المللی از ارکان عمده نظام جهانی عصر ما هستند و این سازمانها و آشنایی با آنها، موجب آگاهی بیشتر از کارکرد نظام بین المللی است، ضرورت شناخت نظام جهانی و ارکان و وظایف آن، از آنجاست که این پدیده ها امروزه در زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما تأثیر قابل ملاحظه ای دارند.این سازمانها، از تنوع و گستردگی بسیاری برخوردارند، سازمانهای وابسته به خانواده سازمان ملل متحد اهمیت زیادی در روابط بین المللی دارند، زیرا این سازمانها یکی از کانال های ارتباطی رو به گسترش بین دولت هاست.تحولات سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی و عملکرد«قدرت های بزرگ»در سازمان ملل متحد به ویژه در شورای امنیت،سئوالاتی اساسی را درباره نقش و اصولا میزان توانایی سازمان ملل متحد در اجرای وظیفه اصلی آن یعنی حفظ صلح و امنیت بین المللی مطرح ساخته است.برخی در مخالفت با نفوذ و داشتن«حق وتو» ی قدرت های بزرگ در شورای امنیت و همچنین ناتوانی سازمان ملل متحد در پیشگیری و یا حل وفصل فوری بسیاری از مناقشات بین المللی به فعالیت در این سازمان جهانی ارج کافی ننهاده و نتیجتا آن را فقط به مثابه «سکوی» بیان و عرضه سیاست ملی خود تلقی کرده اند.سازمان ملل متحد وتلاش برای حفظ صلح و امنیت بین المللیسازمان ملل متحد به عنوان یک سازمان بین المللی، در زمان جنگ جهانی دوم، توسط قدرتهای بزرگ آن روز بنیانگذاری شد. آمریکا، شوروی (سابق) وانگلیس بعنوان دولت های متحد، در مقابل دولت های محور (آلمان، ایتالیا و ژاپن) می جنگیدند، به همکاری و هماهنگی در سطح بالایی نیاز داشتند، برای این منظور از سال 1941 تا 1945 میلادی کنفرانس هایی برگزار کردند. موضوع بحث این کنفرانس ها دو مطلب عمده زیر بود:1-چگونگی مقابله با دولت های محور2-تصمیم گیری در مورد اداره آینده جهان پس از پیروزی در جنگهدف آنان از طرح موضوع دوم این بود که پس از پیروزی بر دولت های محور بتوانند سلطه خود را نسبت به تمامی کشورها گسترش دهند و بر سرنوشت ملت ها حاکم شوند.برای دستیابی به این منظور، بر سر تأسیس یک سازمان بین المللی با بافت و ویژگی خاصی توافق کردند. اگرچه در منشور سازمان ملل 2013-08-08انگیزه تاسیس این سازمان، حفظ صلح و امنیت بین المللی ذکر شده است، لیکن چنان که یادآور شدیم- انگیزه واقعی دولت های متحد و بزرگ از تاسیس چنین سازمانی، حفظ و تداوم سلطه خود بر جهان پس از پیروزی بر آلمان بود.آنها این هدف را تحت پوشش ایجاد یک سازمان بین المللی که در سطح جهانی نیز دارای مبنای حقوق بین المللی باشد تحقق بخشیدند، منشور ملل متحد مصوب کنفرانس سانفرانسیسکو سال 1945، دارای 19 فصل و 11 ماده می باشد.سازمان ملل متحد، تاکنون نسبتا نقش تعدیل کننده و یا آرام بخش در بسیاری از مناقشات بین المللی ایفا کرده است. این نقش ، بویژه در بحران برلین (1949-1948) و کوبا(1962) از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.منشور و مبانی حقوقی آناین سازمان در وهله نخست متکی به اصول منشور است که ماهیتا جنبه حقوقی یک معاهده بی المللی است که 159 کشور آن را امضاء و تصویب کرده و یا به آن پیوسته اند.در منشور سازمان ملل موضوعات مختلفی مورد توجه قرار گرفته است.این موضوعات در دو بخش عمده تقسیم می-شوند:الف: موضوعات مربوط به تشکیلات و ساختار داخلی سازمانب:تدبیرها و تصمیم گیریهامهمترین موضوعات و مسائلی که در بخش دوم منشور آمده است عبارتند از:1-حل مسالمت آمیز اختلافها2-اقدام در مورد تهدید علیه صلح3-همکاری های اقتصادی و اجتماعی بین المللیفصل ششم و هفتم منشور، از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا در این دو فصل راههای مقابله با تجاوز در سطح بین المللی مشخص شده است به عبارت دیگر، اگر هدف اصلی سازمان ملل، حفظ صلح و امنیت جهانی است. این دو فصل چگونگی تحقق این هدف را به وسیله ارکان سازمان تبیین می کند.

نقش سازمان ملل در کاهش بحرانهای بین المللی سازمان ملل متحد:

در مدت فعالیت خود اغلب به منظور جلوگیری از وضعیت های خطرناک بین المللی که ممکن بوده است به جنگ منتهی شود، دو طرف متخاصم را به استفاده از شیوه های دیپلماتیک مانند شرکت در مذاکرات به جای توسل به اسلحه ترغیب کرده است. بنابر این سازمان ملل متحد، تاکنون نسبتا نقش تعدیل کننده و یا آرام بخش در بسیاری از مناقشات بین المللی ایفا کرده است. این نقش ، بویژه در بحران برلین (1949-1948) و کوبا(1962) از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.اهمیت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در سال 1967 در دو منطقه خاورمیانه، پس از آنکه مصر تقاضای خروج نیروهای مزبور را از صحرای سینا نمود، بوضوح مشخص شد، زیرا پس از خروج این نیروها بلافاصله جنگ در گرفت.

چکیده

حق بر غذا، حق بنیادین هر شخص، حق بر رهایی از گرسنگی و دسترسیپایدار به غذا با کیفیت و کمیتی‌ است که پاسخگوی نیازهای غذایی و فرهنگی او باشد. اگر‌چه تعهد اصلی اجرای حقوق بشر، چه در عرصه داخلی و چه بین‏المللی بر عهدهدولت‌ها قرار گرفته‌ است، اما گسترش روز افزون دامنه فعالیت‌های سازمان‌هایبین‌المللی در سطح بین‌الملل، به‌ویژه در زمینه حقوق بشر، این پرسش را بر می‌انگیزدکه نقش سازمان‌های بین‌المللی در برآورده کردن حق بر غذای بشری چیست و سازمان‌هایبین‌الملل چگونه این نقش را ایفا می‌نمایند. این مقاله نشان می‌دهد که سازمان‌هایبین‌المللی نقش مؤثر و بی‌بدیلی در زمینه تحقق حق بر غذا در سطح بین‏المللی دارند. همچنین بیان می‌شود که این نهادها از جنبه‌های مختلفی به مسائل مرتبط با دستیابی بهحق بر غذا ‌می‌پردازند. در نهایت نتیجه گرفته می‌شود که هدف از این فعالیت‌ها،دستیابی به حق بر غذای بشری، به‌ویژه برای مردمان تنگدستی‌ است که بیشترین آسیب رااز وضعیت نامناسب امنیت غذایی در سطح جهانی متحمل شده‌اند.

1.       حقوق بین الملل عمومی
الف) مفهوم سازمانهای بین المللی

سازمان بین المللی عبارت از اجتماع نهادینه ی گروهی از کشورهاست که به منظور تحقق هدفهای معین و مشترک در زمینه های مختلف (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، ...) با یکدیگر همکاری می کنند. البته سازمانهای بین المللی خود نیز می تواندد در زمره ی موسسان سازمان بین المللی جدیدی باشند.
مبنای تاسیس هر سازمان بین المللی "معاهده ی موسس" است که به منزلهی اساسنامه ی آن سازمان است. تابعان فعال حقوق بین الملل با انعقاد چنین معاهده ای که یک سند چند جانبه ی بین المللی است تمایل خود را به همکاری منظم در محدوده ی مشخص ابراز می دارند. معاهدات موسس سازمانهای بین المللی همچون سایر معاهدات بین المللی تابع حقوق معاهدات بین المللی است.

اولین سازمانهای بین المللی آن هم نه به طور کامل عبارتند از:
1.      کمیسیون مرکزی رود راین که در سند نهایی کنگره ی وین 1815 پیش بینی شده بود؛
2.      کمیسیون اروپایی رود دانوب که به موجب معاهده ی پاریس 1856 تاسیس گردید؛
3.      اتحادیه ی بین المللی تلگراف 1865؛
4.      دفتر بین المللی اوزان و مقادیر 1875؛
5.      اتحادیه جهانی پست 1878؛
6.      اتحادیه حمایت از آثار ادبی و هنری1883؛

از آن زمان به رغم فرد گرایی کشورها احساس مشارکت در گسترش سازمانهای بین المللی و لزوم
 
همکاری هرچه بیشتر میان کشورها به تدریج شدت یافته و در نتیجه زیست بین المللی را اسانتر کرده است.

ب)‌ خصوصیات سازمانهای بین المللی

سازمانهای بین المللی دارای ویژگیهای عام و مشترک هستند و افزون بر آن هر گروهی و یا هر یک از آنها نیز دارای ویژگی های خاص و مخصوص به خود است.خصوصیات عام و مشترک سازمانهای بین المللی عبارتند از دارا بودن استقلال و شخصیت حقوقی بین المللی، جدا و مستقل از کشورهای عضو، دایمی بودن یا دارای بودن دوام و استمرار و بالاخره داشتن تشکیلات و ارکان منظم. عنوان چنین نهادی ممکن است سازمان نباشد و از عناوینی چون اتحادیه، مجمع، موسسه، مقام و ... استفاده شود.
مهمترین این ویژگی ها ارادی بودن مشارکت و همکاری در سازمانهای بین المللی است که سه جلوه ی بارز دارد:

o        آزادی مشارکت و همکاری کشورها؛
o        آزادی پذیرش یا عدم پذیرش ثالث به سازمان؛
o        آزادی تعلیق حق رای یا اخراج اعضا از سازمان.


طبقه بندی سازمانهای بین المللی

الف) طبقه بندی بر اساس موضوع

سازمانهای بین المللی از نظر موضوع فعالیت آنها به سازمانهای عام و تخصصی تقسیم می شوند. سازمانهای عام یا عمومی مانند سازمان ملل متحد و سازمانهای تخصصی مانند سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری (ایکائو) و یا سازمان کشورهای صادر کننده ی نفت (اوپک)

ب) طبقه بندی بر اساس اختیارات

برخی از سازمانهای بین المللی در مقابل اعضا دارای اختیارات گسترده ای هستند و برخی دیگر اختیاراتشان محدود است. مثال مورد اول اتحادیه اروپایی و مثال مورد دوم سازمان ملل متحد است.

پ) طبقه بندی بر اساس قلمرو جغرافیایی

سازمانهای بین المللی را بر اساس قلمرو جغرافیایی می توان به سازمانهای جهانی سازمانهای منطقه ای و سازمانهای میان قاره ای تقسیم نمود. مثال بارز سازمانهای جهانی، سازمان ملل متحد و نهادهای تخصصی وابسته به آنهاست. سازمان همکاری اقتصادی اکو نمونه ی یک سازمان منطقه ای و سازمان کنفرانس اسلامی نمونه ی یک سازمان میان قاره ای است.

ساختار روابط بین الملل طی سه قرن گذشته به طور عمده برآیند توزیع قدرت و تعامل دولت ـ ملت ها بوده است. نهاد دولت ـ ملت بر پایه دو اصل سیاسی ـ حقوقی «حاکمیت ملی» و «تمامیت ارضی» شکل گرفته و همچنان الگوی فائق و شیوه رایج سازماندهی قدرت سیاسی در جوامع ملی و جامعه بین المللی محسوب می شود. میزان بهره مندی دولت ها از مؤلفه های سخت افزاری و نرم افزاری قدرت و توانایی ها، منافع و رفتارشان، جایگاه آنان را در ساختار روابط بین الملل معین می سازد. اصل حاکمیت دولت به دو صورت ایجابی و سلبی بر کارکرد دولت ها تاثیر می گذارد. در بعد ایجابی، نهاد دولت اقتدار و استحقاق می یابد تا مقدرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم را در سرزمینی که مرزهای جغرافیایی مهمترین شاخص تعریف آن است، بدست گیرد. در بعد سلبی دولت ها با تکیه بر « صلاحیت انحصاری» خود، دیگر دولت ها و بازیگران عرصه بین المللی را از دخالت در آنچه که امور داخلی تلقی می کنند، باز می دارند. در عین حال، دولتها نه تنها از تعامل و ارتباط با یکدیگر برای سامان دادن به امور مشترک و رویارویی با معضلات مشترک بی نیاز نبوده و نیستند بلکه تکثر، تنوع و پیچیدگی مسایل بین المللی، تشریک مساعی و همکاری آنها را اجتناب ناپذیر نموده است.
از سوی دیگر، تفوق و برتری دولتها بر سایر الگوهای سیاسی قدرت، با چالشهای مهم و جدی روبرو بوده است. سازمان های جهانی، بین المللی و منطقه ای مانند سازمان تجارت جهانی، سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپایی نمونه هایی از سازمان های متشکل از دولتها هستند که گستره حاکمیت، مدیریت و تصمیم گیری آنها بسیار فراتر از حوزه اقتدار فعالیت هر یک از دولتها به تنهایی است.
از این منظر سازمان های بین المللی از پدیده های دوران مدرن در روابط بین دولت ها محسوب می شوند و همان گونه که از کم و کیف این روابط تاثیر می پذیرند، بر آن نیز تاثیر می گذارند. هر چند دولت ها معمولاً از واگذار کردن بخشی از اقتدار و حاکمیت خود به سازمان های بین المللی احتراز می جویند اما نمی توانند آنها را نادیده گرفته و از مزایای مشارکت در آنها چشم پوشی نمایند. این روند در دنیای امروز تا بدانجا پیش رفته که عضویت و فعالیت در سازمان های بین المللی یکی از شاخص های اقتدار، تاثیرگذاری و مشروعیت دولت ها به حساب می آید و بیش ازآن که یک گزینه انتخابی برای دولت ها محسوب شود یک الزام و اقتضای حضور در روابط بین الملل به شمار می آید.
 سازمانهای بین المللی و جایگاه آنها در نظام بین الملل
تحلیل نقش و جایگاه سازمان های بین المللی به لحاظ نظری همواره در چارچوب نظریه پردازی درباره سیاست و اقتصاد بین الملل صورت گرفته است. در مقاطع مختلف روابط بین الملل، سازمان های بین المللی از دو منظر افراطی مورد توجه قرار گرفته اند: از منظر خوشبینی آرمانگرایانه سازمان های بین المللی به مثابه پیش درآمد جامعه جهانی واحد و حکومت فراگیر جهانی تلقی شده و از منظر بدبینی واقع گرایانه، نماد تلاش های بی حاصل و همکاری های صوری بین دولت ها قلمداد گردیده اند. به نظر نمی رسد که هیچ یک از این دو دیدگاه، حق مطلب را نسبت به نقش و کارکرد و سودمندی سازمان های بین المللی در عصر ما ادا کرده باشند. اگر چه هنوز واحد اصلی و تعیین کننده روابط بین الملل دولت ها هستند اما امواج جهانی که در بردارنده تغییر و تحول بنیادین در ساختار روابط بین الملل و در قواعد کنشگری و کم و کیف کنشگران است فرارسیده و بیش از آن هم در راه است.
با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، دیوارهای فیزیکی، سیاسی و ایدئولوژیک که مرزهای موثر و ساختار روابط بین الملل بر مبنای آنها ترسیم شده بود، فرو ریخت. از منظر سازمان های بین المللی، این دوران نوید بخش شکوفایی و رونق یافتن فعالیت های آنان بود زیرا با کمرنگ شدن سایه ابرهای سنگین تقابل شرق وغرب بر عرصه روابط بین الملل اولاً سازمان ملل متحد به عنوان بزرگترین سازمان بین المللی همراه با کارگزاری های تخصصی وابسته به آن با گستره جهانی توانستند نقش بسیار فعالی کسب نماید و ثانیاً با باز شدن فضای سیاسی در جهان سازمان های غیردولتی نیز فرصت یافتند با مشارکت فعال خود دستور کار سازمان ملل متحد و بسیاری از دولت ها را از موضوعات صرفاً سیاسی به سوی مسایل مربوط به توسعه اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و نظایر آنها سوق دهند و از این رهگذر موقعیت بهتری برای تاثیرگذاری ساختار روابط
بین الملل به دست آورند.
در اثر این تحولات، که بعضاً پیش از فروپاشی شوروی نضج گرفته و خود زمینه ساز پایان جنگ سرد بودند، نظام دولت مدار در سطح بین المللی تضعیف و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کم بها شده است. در نتیجه، دیدگاه ها و نظریه های جدیدی در زمینه روندها و فرآیندهای همکاری های نهادینه بین المللی از جمله نقش و کارکرد سازمان های بین المللی مطرح گردید که از میان آنها می توان به «وابستگی پیچیده» ، «رژیم های بین المللی» ، «نهادگرایی نولیبرال»، «زمامداری جهانی» و «جهانی شدن» اشاره کرد.
با تحلیل محتوای این نظریه ها می توان دریافت که برای تحلیل نقش و جایگاه سازمان های بین المللی در ساختار نظام جهانی بر حسب شرایط زمان، توجه اندیشمندان به جنبه های مختلفی از کارکرد سازمانهای بین المللی معطوف شده است. در ابتدا جنبه رسمی و ارگانیک این سازمان مورد توجه بود. بعدها کارکردهای اجرایی و الگوهای تاثیر گذاری آنها در فرآیندهای تصمیم گیری ملاک ارزیابی نقش و جایگاه آنها قرار گرفت. سپس کارآمدی و توان آنها در مدیریت معضلات و مواجهه با چالش های منطقه ای و بین المللی معطوف گردید. پس از آن با مطرح شدن نظریه رژیم های بین المللی، تلاش شد که ویژگی های رسمی و سازمانی سازمان های بین المللی بیش از پیش به حاشیه رانده شود و به جای آن مجموعه ای از ترتیبات مورد توافق دولت ها که ترجمان خواسته های آنها می باشد و انتظارات و رفتارهای آنها را در یک حوزه مشخص از موضوعات مشترک شکل می دهد، مورد تاکید قرار گیرد.

سازمانهای بین المللی و زمامداری جهانی:
با این همه مهمترین نقشی که سازمان های رسمی بین المللی در نظام بین الملل ایفا می کنند عبارت است از فراهم آوردن ساز و کار و بستر لازم برای همکاری های نهادینه بین دولت ها و دیگر بازیگران عرصه بین المللی در زمینه هایی که همکاری بین آنها برای تمامی یا شمار بسیاری از آنان سودمند و مطلوب است. نقش مهم دیگر سازمان های بین المللی فراهم آوردن راه هایمتعدد ارتباطی و مراوده بین اعضاء است که از طریق آن هماهنگی مستمر و تلاش های همسو، برای حل و فصل معضلات به دست می آید. چرخه سازمان یافته اطلاعات و تماس و ارتباط مستمر به ویژه برای پرهیز و پیشگیری از اختلاف و حل و فصل اختلافات پیش آمده در مواقعی می تواند از خسارت های جبران ناپذیر جلوگیری نماید.
نظریه پردازی ها و تلاش های فکری برای درک و تحلیل کارکرد سازمان های بین المللی در واقع انعکاس تغییرات و تحولات عینی در ساختار روابط بین الملل است. در حال حاضر جامعه بین المللی با وضعیتی روبروست که از بسیاری جهات در حال گذار و انتقال است. مدت های مدید صبغه اصلی نظم بین الملل سیاسی و ساختار آن متصلب و امنیتی بود. اینک مقتضیات زمان ایجاب می کند که جنبه های غیرسیاسی و سیاسی جامعه جهانی از جمله موضوعات اقتصادی اجتماعی و فرهنگی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. امروزه تحرک و پویایی مردم، جریان آزاد اطلاعات، سیال شدن سرمایه و انتقال و اقتباس از ایده های مطلوب و فراگیر همانقدر مهم هستند که کنترل امنیتی سرزمینی و مرزهای جغرافیایی دیروز اهمیت داشتند. ایده «زمامداری جهانی» که طی سال های اخیر در صدر نظریه های روابط بین الملل و برنامه های سازمان ملل متحد قرار گرفته و به رشته پیوند فعالیت های بسیاری از سازمان های بین المللی دولتی و غیردولتی تبدیل شده است بر دو پایه استوار است: نخست، فقدان حاکمیت مرکزی و قطب مسلط در نظام جهانی و دوم، ضرورت همکاری دولت ها و نهادهای غیردولتی برای دستیابی به راهکاری مشترک در مواجهه با معضلاتی که دایره شمول آنها جهانی است و پاسخگویی و مدیریت آنها از حیطه توان هر یک از دولت ها و نهادها به تنهایی خارج است. این مفهوم دربرگیرنده مجموعه اقدامات و تلاش هایی است که در فقدان یک قدرت مرکزی حاکم در جهان برای پاسخگویی سازمان یافته به مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در سطح جهان صورت می گیرد.
سازمان های بین الملل اعم از جهانی، منطقه ای و فراملی اعم از دولتی و غیردولتی در واقع ابزارها و وسایل سامان دادن به زمامداری جهانی تلقی می شوند. در حقیقت، ماهیت موضوعات جهانی و الزامات و مقتضیات رویارویی با آنها، مرز جدایی سازمان های دولتی و غیردولتی را بسیار کمرنگ کرده و نقش آنها را در فرآیند زمامداری و مدیریت مسایل جهانی به عنوان مکمل یکدیگر بیش از پیش آشکار ساخته است. به نظر می رسد که حتی عنوان های «دولتی» و «غیر دولتی» در برخی
موارد شاخص شفاف و گویایی برای تقسیم بندی این سازمان ها نیست زیرا در موارد بسیاری اهداف و دستور کار فعالیت آنها یکسان است و جنبه عمومی دارد اما روش ها و ساز و کار اقدامات آنها با یکدیگر متفاوت می باشد. از این رو برخی سازمان های غیردولتی ترجیح می دهند که به جای عنوان «غیردولتی» از عناوینی نظیر «سازمان های مستقل» ، «سازمان های خصوصی»، «جامعه مدنی»،«سازمان های ریشه ای» و «جنبش های اجتماعی» برای توصیف خود استفاده کنند.

سازمان ملل متحد در کنار سازمانهای بین المللی غیردولتی
سازمان ملل متحد به عنوان فراگیرترین سازمان بین دولتی دهه اخیر در فراهم آوردن زمینه های مشارکت سازمان های بین المللی غیردولتی انعطاف زیادی از خود نشان داده است. نظامی که پیش از این مهمترین اصل محوری آن تکیه بر حاکمیت ملی و صلاحیت انحصاری سرزمین دولتها بود، اینک سازمان های غیردولتی را به عنوان شریک و همکار پذیرفته و تلاش می کند راهبرد کلان خود را بر محور «مردم سالاری» در قبال «دولت مداری» استوار نماید. دامنه فعالیت مجموعه این سازمان ها که جکوبسون از آنها به عنوان «شبکه های همبستگی متقابل» نام می برد، تقریباً تمامی موضوعات و چالش های مهمی که جامعه جهانی با آنها روبروست در بر می گیرد. موضوعات خطیری همچون تجارت، دفاع، کاهش تسلیحات، گسترش سلاح های کشتار تخریب جمعی، توسعه اقتصادی، کشاورزی، بهداشت، فرهنگ و آموزش، حقوق بشر، تروریسم، قاچاق موارد مخدر، توریسم، کار و نیروی کار، محیط زیست، ارتباطات و فناوری، مهاجرت و پناهندگی، و بسیاری از موضوعات دیگر امروزه به طور عمده و موثر در چارچوب فعالیت سازمان های بین المللی مورد بررسی قرار می گیرد و نقش این سازمان ها فراهم آوردن ساز و کارهایی است که دولت ها و نهادهای غیردولتی بتوانند با همکاری یکدیگر تلاش های خود را برای دستیابی به اهداف مشترک هماهنگ نمایند.
در بسیاری موارد سازمان های غیردولتی برای نیل به اهداف خود، نیازمند حمایت و کمک های مادی و معنوی دولت ها هستند. برخورداری از این گونه کمک ها و مساعدت ها به ویژه در بعد تأمین منابع مالی، اگر چه با تعریف و اصول و اهداف آنها ناسازگار است لکن در برخی موارد اجتناب ناپذیر است و به لحاظ نقش مکملی که هر یک برای دیگری دارند ممکن است به تحقق اهداف عام المنفعه کمک کند.
    
پرسش اصلی: آینده سازمانهای بین المللی در تحولات چه خواهد بود؟
بنظر می رسد همانطوری که در گذشته ها، سازمانها و نهاد های بین المللی تحول آفرین بودند و بسیاری از قواعد و قوانین نظام بین المللی را تأسیس و اجرا کردند، در آینده ها نیز همین نهادها و بویژه آن دسته از نهادهای که دارای اهداف عام و فراگیرند ( مثل سازمان ملل متحد ) سر آغاز تحولات دیگر و تداوم بخش تحولات گذشته خواهند بود و از هم اکنون پیش بینی می شود که نهادهای جهانی وظایف و مسئولیتهای سنگین و بیشتری را در زمنیه های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و آبادانی جهان بدوش می گیرند و حتی تصورمیشود که جهان بسوی جهانی شدن و حاکمیت نظام واحد ( وحدت در عین کثرت ) به پیش می رود. بنابراین، نهاد های جهانی در آینده نقش بیشتری گرفته و دولتها در عین خود مختاری نقش محدود داشته و در نتیجه حاکمیت سازمانهای بین المللی برجسته می گردد. حالا بخاطر اثبات مدعای فوق موارد زیرا را بررسی می کنیم:
 
  1ـ تجارب تاریخی: نخست اینکه تجارب گذشته نشان می دهد که همکاری کشورها از روی اجبار و بخاطر منافع بوده چنانچه در سازمانهای بین المللی می خوانیم: « مرور زمان، گسترش روابط بین المللی و پیچیدگی آن، ناتوانی سفرای دایمی را در حل مسئله جهانی ... اختلافات چند جانبه مستلزم مذکرات چند جانبه ای بود که می بایستی از طریق کنفرانسهای بین المللی انجام می شد. » گفتنی است که همین کنفرانسها منجر به تشکیل جامعه ملل و سپس سازمان ملل متحد گردید. و تشکیل کنفرانسها منجر به محدودیت نقش دولتها نیز گردید.
    2ـ دهکده جهانی: در اثر پیشرفت تکنولوژی، علمی و صنعتی مردمان جهان روز به روز با یکدیگر در تماس شدند و افکار و اندیشه های خویش را در هم آمیخته و سر انجام تحولات فکری را سازمانهای بین المللی طبقه بندی کردند و نتیجه اینکه: علوم معاصر سر حدات و مرزها را در نوردیده و در واقع جهان را به یک دهکده تبدیل ساخت. چنانچه دکتر سیف زاده می نویسد: « نظم نوین جهانی حاکی از گسترش فضای عملیاتی جمع انسان، از حوزه محدود خانواده، قبیله ... دولت ملی و منطقه به سطح جهانی است. تشکیل جامعه جهانی واقعیتی انکار نا پذیر است. »
 
نظرات شما عزیزان:
نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : 26 آبان 1392برچسب:, :: 11:30 :: توسط :

درباره وبلاگ
بانک مقالات و تحقیقات دانشجویی http://culture.loxblog.com
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فرهنگستان و آدرس culture.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 97
بازدید ماه : 96
بازدید کل : 109543
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1